ایمان زوری!!!؟؟؟


بعضیا گذاشتن مهدی فاطمه بیاد بهشون تشر بزنه آدم بشن!!! ....خیلیا با تشر رسول خدا اومدن تو جرگه ی آدما اما وقتی دیدن دارن در خانه فاطمه زهرا را آتش می زنند رفتند کنار!!


وقتی اعمال قدرت کنن عوض بشید دیگه این عوض شدن معلوم نیست چقدر توش اخلاص باشه !! نخواه مهدی فاطمه بیاد مقابل تو! تو رو توی رو در واسی بندازه بعد در اثر شدت رودر واسی گناه نکنی! گناه نکن ! آقا روندیده قبولش کن! اونای که در اثر رودر واسی از پیامبر اسلام هیچی نمی گفتن بعد از اینکه رسول گرامی اسلام از دنیا رفت با نگاههاشون آن قدر نیش به فاطمه زهرا سلام الله زدن ...

دانلود نکنید از دستتون رفته ها!!!

http://sound.nasr19.ir/uploads1/1436105881.mp3

سایت منبع اصلی :


http://birangi.blog.ir/tag



برای زود آمدنش....

و زود فهمیدن ما....

و گناه نکردنمان....

صلوات وعجل فرجهم...

شناخت


گفتی دعا کنیم امروز را

گفتی اگر ماه رمضانی گذشت و گناهان بخشیده نشد....اینجا آخرین خط است...

گفتی اگر آنجا نشناختیم تو را ...اینجا مهلت است.....

و تو می بخشی بنده ای را که به خویش ستم کرده است، اگر آبرو داری را پیش تو بفرستد؟؟؟؟

گفته ای که می بخشی....

و آن آبرو دار همیشه واسطه می شود که تو ببخشایی این بنده را.....

اما آبروی عالم سالهاست منتظر است آنها که ادعایشان می شود آبرو می خرند، دستی بالا بزنند....

حتی روز عرفه ای را هم فقط محض دل خویش دعا می کنند....دستهاشان یک کاسه نیست....

که بخرند آبروی خویش را از خداوند.....که سالهاست بی آبرویی می کنند و هنوز لیاقتشان نرسیده است که زمین گنج

های گرانبهای خود را برای آخرین خورشید بیرون بریزد...

آقای آبروی عالم، ما هنوز نمی فهمیم که بدون حضور شما، روزی نداریم! زمین مان زیر و رو میشود و دشمنان ما را

ریز ریز خواهند کرد!.....

ما هیچ نمی دانیم!

گدایی در معرفت شماییم.....بی آن هیچیم هیچ....راهمان گم شده است....چراغی بنمایید.........................

مخصوص آقایان مذهبی...



به بهانه ی سالروز ازدواج آسمانی


از آنچه از دینم می دانستم و آنچه عقلم و خدای من به من حکم میکرد، نه ثروت و مدرک برایم مهم بود و نه کلاس و تیپ، نه ملزم کرده بودم خانه ای شخصی داشته باشد، نه کار رسمی و استخدامی!!! پیامبرم گفته بود مهرت را سنگین بگیری شوم می شوی، و من نمی خواستم شوم باشم....نه برایم خریدن سرویس طلا مهم بود نه مراسم عروسی  مجلل و لباس و آرایشگاه و تجملات اطراف آن!....اینها ملاکم برای رسیدن به کمال نبود.....

من خوب بودن دختر را در نجابت او،پوشیدگی اش،  در هنرمندی و کدبانوگری او، تفکر ، شخصیت و هویت محکم و با صلابت او، قدرت ایمان و خواست برای رسیدن به قله های کمال می دانستم....و برای همین هم بود که معیارهای ظاهری برایم مهم نبود، نه اینکه لازم نباشد....خوب است اما اصل نیست...نباید ایمان و تفکر را فدای آن کرد!!

اما تو ای پسر به ظاهر مذهبی، که به قول خودت نگاه به دخترها نمی کنی! به قول خودت با دخترها دوست نمی شوی که مبادا گناه کنی!! و مادرت را برای پیدا کردن همسر می فرستی!!! اما آخرش مادر تو از میان همه ی دخترهای ساده و نجیب نمی تواند کسی را برای تو انتخاب کند!!! چون تو یکی از همان فشن های توی خیابان ها را می خواهی!!! رنگ و لعابش دل تو را برده است و نمی دانی با چه چیز معامله می کنی!! سختی و بدهی عروسی های آنچنانی را متحمل می شوی و خودت را همه جوره اسیرش می کنی غافل از اینکه او همیشه شخصیت ضعیف خود را پشت آرایش سر وظاهر خود مخفی می کند و تو این را نمی فهمی مگر هنگامی که زیر یک سقف با او زندگی کنی!!!!و تو نمی فهمی دختری که جلوی توی نامحرم آرایش نمی کند جلوی هر نامحرم دیگری نیز همین گونه است و فقط نمی خواهد به تو دروغ بگوید!!!اما تو صداقت و حیا و پوشیدگی را نمی پسندی!! توی مذهبی طرفدار گناهی و ریا و دروغ و دو رویی!!!


و تو ای پسر به ظاهر مذهبی تر که دختر عفیف هم می خواهی اما فقط جنسیت برایت مهم است!! نه شخصیت! برایت مهم نیست یک دختر مسلمان چگونه می اندیشد!! چه آرزوها و بلند پروازی هایی را برای آرمانش می خواهد...از زندگی عادی روزمره ای که همه گرفتار ظاهر آن شده اند بیزار است.... تو به این نگاه نمی کنی!!! فقط کسی را می خواهی که آشپزی کند و همیشه خانه بماند و بچه تر و خشک کند! نه اینکه اینها کارهای بدی است! زنان همه این کارها را دوست دارند و به عشق زندگیشان انجام می دهند، از آنچه بیزارند محدودیت افکار است! محدودیت انسانیت است که همیشه مقهور شخصیتی است که باید به او اجازه دهد!!!!!و تو نمی فهمی کجا باید اجاز بدهی و کجا نباید!!!اما پسر مذهبی تو به خودت اجازه ی هرگونه پیشرفت را می دهی ولی همسرت را فقط محدود به آن چیزی می کنی که خودت دوست داری.....

تو نه از غیرت مولایم علی بالاتر داری و نه از عفاف و ایمان و حیای زهرا بالاتر کسی را می توانی پیدا کنی!!! علی که علی بود با آن عشق و شوری که برای زهرا داشت با آنکه دلش مثل تنگی شکست وقتی زهرا میان درو دیوار آتش گرفت، هرگز او را محدود نکرد! با آنکه می دانست پشت در چه اتفاقی منتظر اوست با آنکه او باردار بود و می دانست قنفز حرمت او را می شکند اما مانع علاقه ی زهرا برای شهادت در راه مولا نشد!!! تو چگونه خودت را بالاتر از علی می دانی که آرمان های همسرت را به بهانه ی دوست داشتن او محدود می کنی در حالی که می دانی او خود همه ی حریم ها را رعایت می کند و خود جایی نمی رود که زندگی اش در خطر نابودی قرار بگیرد!!!

یک دختر مسلمان از همسر آینده ی خود نباید خانه و اتومبیل و پول آنچنانی و بریز و بپاش بخواهد، نباید آز ادی بخواهد، نباید تفکر بخواهد!!! پس تو بگو ای پسر ظاهرا مذهبی !!!!! آنکه بخواهد فاطمه وار زندگی کند دنبال علی کدامین گوشه ی زمین را زیر و روکند تا وقتی که تو با عبور از هزار و چهارصد سال....هنوز او را به دیده ی جنسیت می نگری!!! نه موجودی که مثل تو قابلیت به کمال  رسیدن دارد!!!

........................................................

آنهایی که اینگونه نیستند لطفا به خود نگیرند!!! اما آنهایی که هستند فقط لحظه ای بدون آنکه به جواب دادن و حمایت کردن فکر کنند، بندیشند که چرا این چنین می اندیشند!؟؟؟؟

متن کامل سخنرانی دکتر رحیم پور ازغذی-وبلاگ نویسی و فعالیت سایبری


در رسانه از این شق افراط و تفریط باید به شدت پرهیز کنید:

1-اشتباه گرفتن ظالین و مغضوب علیهم

 2-عدم انعطاف.



جمع بندی و نتیجه گیری:

1-تقویت نظری و تئوریک. اسلام در مورد مسائل قبیله ای و نژادی، مسئله ی عشق، مسئله ی سکس و جنسی، مسئله ی خانواده روابط بین الملل ، وحقوق بشر ...ببینیم دیدگاه صحیح اسلامی کدام است؟ نه افراط و نه تفریط. این جبهه مدام باید تغذیه شوند.

2-تقویت روحی: وبه لحاظ شخصیتی و روحی باید صلابت انقلابی پیدا کند. باید بداند این حق است و پای آن بایستد اگر قبل از جبهه آماده نباشی در خط و وسط درگیری زیر آتش فضای مجازی ممکن است است دیگر دوام نیاوری.

3- جبهه ی عملکردن و منطم عمل کردن. یعنی طرح جامع باید داشته باشی. چک کنیم فضای رسانه ای و مجازی را و بدانیم از این سمت دارند حمله می کنند و بدانیم چطور باید تقویت شود اون خاکریز ما می توانیم جلو برویم سریع برویم جلو! آنها ضیعف شده اند. اینها باید رصد شود . اگراز ابتدا قوی نشده باشی، بعد که جلو بروی، چه در عرصه سیاست چه در رسانه و چه در حوزه مجازی بعد دیگر انواع اقسام بهانه ها می آوری. مثل شیرچه زدن در جایی است که توخودت را برای آن آماده نکرده ای. موقع جنگ در عملیات ها کسانی دوستانی که سنشون بالاست زمان عملیات جوان ها که از شهرشان راه می افتادند تا اهواز همه مثل هم بودند. از اهواز به سمت خط که می رفتند کم کم خودشان را نشان می دادند اما تا عملیات شروع نشده بود باز هم همه مثل هم بودند. بعد عملیات شروع شد. یک دفعه مسئول گردان می گوید به سمت تیربار، آن سمت را باید بزنیم! در کار فضای مجازی هم همین طور است. یکدفعه می بینید وقتی یکدفعه خط را می خواهید بشکنید خب یکی کنارت تیر خورد افتاد! یکی دستش قطع شد! یکی شمکش پاره شده افتاده! این لحظه بلند شدن خیلی قدرت می خواهد یعنی گلوله ها توی سر و صورت بچه ها می خورد و توباید بلند شوی چهل پنجاه متر بروی آن طرف تر !اینجا نمیشه همان لحظه اراده کنی و نیرو در توبیاید! باید از قبل نیرویی در خودت ایجاد کرده باشی که این لحظه باید بلند شوی دقیقا این در عرصه ی مجاز ی هم هست . با جهاد مجازی نمی شود ! جهاد حقیقی می خواهد. یعنی سوخت فکر ی و قوی! کار تشکیلاتی و جمعی بدع هم واقعا یک شبکه باشید.هوای همدیگر را داشته باشید. همدیگر را تشویق کنید! بعضیها احساس می کنند تنها هستند در این صحنه. بگو آقا فلان جا بچه ها چهل نفر دارند در عرصه هنر فضای مجازی کار می کنند خب به آنها خدا قوت بگو، آنها را تقویت کن. انتقاد مصلحانه کن و تشویق کن. از طرفی بعضی سایتها هستند در حوزه علوم انسانی کار می کنند. خب چرا اینها را رها می کنید؟ تقویت کنید اینها را. دشمن یکی یکی می آید شکار می کند.آقا یک کاری بکنید اگر الان  هستیم سیصد تا ! سال دیگه شویم ششصد تا دوسال بعد شویم دو میلیون و غیره !خیلی بچه ها دارند با علاقه وارد می شوند.

...............................................................................................

پی نوشت: به دلیل درخواست خواننده گان متن تقریبا کامل پیاده شده ی 35 دقیقه ازاین نشست در ادامه ی مطلب آمده است. متاسفانه موفق به ضبط کامل جلسه نشدم!به دلیل ضبط تصویری سخنرانی و حجم بالا امکان آپلود آن وجود ندارد. دوستانی که تمایل دارند بقیه ی سخنرانی ها و مطالب ایشان را مطالعه نمایند سایت جدید طرحی برای فردا به آدرس

http://rahimpour.ir

حاوی این مطالب می باشد. البته هنوز سایت به طورکامل راه اندازی نشده است.

ادامه نوشته

نوشتار سوم جهاد مجازی


6-پیوند های جدیدی که در فضای مجازی ایجاد می کنند و باعث می شوند ارتباطات دیگر اهمیتش کم شود و تغییر می کند و مثلا شما یک فیلم کوتاه یا مقاله تهیه می کنید و وارد فضای مجازی می شوید....

اویک فضایی می سازد

و می گوید این را اگر می توانم کاری کنم در حاشیه نگه دارم

و مسکوت نگه دارم

تا کسی متوجه آن نشود !!!

یا اگر دارد می آید در بازی، و کار قوی است و می تواند توجه ها را جلب کند ..

می توانم او را کجای میدانی که خودم می خواهم قرارش دهم که بشود کنترلش کرد؟!

یا بدنام یا حذفش کرد!

7-انقطاع و اتصال مجدد بین مفاهیم ایجاد می کنند.

-کدام مطالب را قیچی کنند تا معنایش بد شود مفهوم خوب، بد شود.

-کجا اتصال برقرار کنند بین دومفهومی که هیچ ربطی به هم ندارند.

مثلا کاری کن که دردنیا تا می گویند اسلام گرایی، نشان دهد که اینها سر می برند !!!!

کاری کن تا می گویند هم جنس بازی به جای اینکه به یاد وقاحت و قباحات اخلاقی که در همه ی ادیان عالم هست بیفتند

همه به فکر حقوق بشربیفتند!!!!

تا می گویند هم جنس بازان ،یاد حقوق دگر باش ها حقوق اقلیت ها بیفتند!!!

این را می گویند گفتمان سازی!!!

یعنی کاری کن که وقتی اسم لجن می آید اینها احساس بوی خوش کنند!

و کاری کن که وقتی بوی گل می آید اینها حالشان به هم بخورد!

تو(جهادگر مجازی) باید بیایی در این کانال حرکت کنی

تغییر این کانال کار آسانی نیست.....

معنی اش این است که ظرفیت مشروعیت ها و عدم مشروعیت ها باید تغییر کند ....

ادامه ی مطلب...

ادامه نوشته

نوشتار دوم جهاد مجازی

 

ادامه ی سخنرانی دکتر رحیم پور ازغدی- فضای مجازی

(ابزارهای فضای مجازی جاری)

اینها تزشان این است که می گویند:

1-لازم نیست ما بقیه شکل ها و الگوهای ارتباطی را نفی کنیم. ما لازم است شکلی پیچیده ایجاد کنیم در فضا که کارکرد  مجموعه ها و  بسته های فرهنگی را تغییر دهیم. لازم نیست حرفها را تغیییر دهیم بلکه کارکرد آن را تغییر می دهیم.

ممکن است شما هم دراین حلقه وارد شوید

من هم وارد شوم

اما ته این حلقه چیزی نیست که من خواستم،

چیزی شده که او خواست و من هم شدم جزئی از آن پروژه!!!!

یعنی یک طرح جامع تعریف می کند تو هم اون وسط داری کاری خودت را می کنی

اما توجه نداری که کار تو در این بستر دارد انجام می شود

  کار تونیست!!!

کار اوست و توشدی جزئی از ماشین او

این هم هشیاری می خواهد!

2-آنهایی که ماشین را طراحی می کنند و طرح جامع تعریف می کنند اینها چه کسانی هستند؟

مگر هر مسئله ای الان در فضای مجازی طرح می شود؟

مگر هر مسئله ای الان روی بورس می آید؟

چه کسانی بورس ساز هستند؟

بعد من هم در آن بورس سرمایه گذاری می کنم!!

  فکر هم می کنم برای خودم سرمایه گزاری می کنم !

در حالی که سرمایه ای که من به این بورس اضافه کردم به اعتبار آن می افزاید!!!

من این سایتها را هم دلم می خواهد نخوانم چون واقعا از تناقض گویی ها، شایعات ، تکرار مکررات، سطحی گری هست تا مطالب خیلی مهم بعد هر کدام را می زنم بقیه را هم می زند! دنبال مشتری می گردد دیگر!

3-اولین  خبری هم که می آید در ده تا سایت می رود. بعد تکذیبش که می کنی همان یکی هم نمی زند که دیگران بفهمند چه بود! بعد ثبت می شود که آقا فلانی در این تاریخ فلان کار را کرد و....دروغ. مثلا از هر ده تا جمله ای که به ما نسبت داده شده نه تا خلاف آن چیزی است که ما گفتیم یعنی از توی یک جلسه گزارش می کنند کسی که گزارش می کند یا دروغ می گوید یا بی سواد است یا مغرض است!

خودم وقتی مطلبی را می خوانم این احتمال را می دهم که ممکن است اصلا فرد حرفی عکس این را گفته باشد!....

ادامه ی مطلب....



ادامه نوشته

جهاد مجازی یا حقیقی!!؟!!!!؟؟؟؟

در فضای مجازی باید به اصل محکمات حمله کرد .

ساختار شکنی قدم اول در فضای مجازی است اما ساختار شکنی به روش درست همان روشی که انبیا داشته اند. انبیا روششان  انفعال نبود اما انعطاف بوده.

پیامبر می فرماید انا معاشر الانبیا...ان نکلم الناس علی قدر عقولهم.


  ما سیره ی انبیا حرف حق را باید بزنند. همان خدایی که ما را مامور کرده که حرف حق را بگوییم همو به ما تکلیف کرده که به اندازه ظرفیت شعورشان حرف بزنیم.

یعنی نمی توانیم همین طور چشممان را ببندیم و برویم توی شکم طرف مقابل!

یعنی باید بدانیم او محکمات و متشابهاتش چیست؟

چرا احساس می کند آن ارزشها درست است و این ارزشها غلط؟

خود را دقیقا جای او بگذاریم بببینم مشکل نظری او و سوال عملی او چیست؟

کسی که وارد عرصه رسانه و گفتگوی فکری می شود باید قدرت این را داشته باشد که خودش را جای طرف مقابل بگذارد و بتواند همزاد پنداری کند و بفهمد چرا او با این ارزشها مخالف است و چرا از ضد ارزشها حمایت می کند؟

بعد خواهید دید اکثر آنها مریض نیستند .

بیشتر ضلالت است.

  مغضوبین کم اند اهل هدایت هم کم اند

مغضوب علیهم و ظالین دو گروهند نباید اینها را با هم قاطی کرد.

اکثر مردم ظالین اند. ظالین کسانی اند که راه افتاده اند به سوی هدف اما گم شده اند کسی راه را به او نشان نداده است یا خودش کوتاهی کرده است.

مغضوب علیهم آنهایی هستند که حق و باطل را می فهمند اما لجبازی می کنند یعنی دشمن اند.

  در رسانه از این شق افراط و تفریط باید به شدت پرهیز کنید.

یکی اشتباه گرفتن ظالین و مغضوب علیهم و عدم انعطاف است.

سه نفر می آیند پیش معصوم علیه السلام یک سوال می کنند. امام سه جور جواب می دهد، بعد  آن طرف صحابی امام می پرسد من درست نفهمیدم یا عمدا این طور جواب دادید؟ چه بود قضیه ؟

شما به اینها دوجور جواب می دهید؟ امام فرمودند اینها یک سوال نپرسیدند در واقع دو سوال پرسیدند ظاهرش مثل هم بود.

این نکته در رسانه و تعلیم و تربیت خیلی مهم است. این حرف که امام فرمودند.

او منظورش چیزی بود و آن یکی هم منظور دیگری داشت! نفرسوم هم اصلا سوال نداشت! مامور حکومت بود آمده بود اینجا خبر بگیرد ببیند ما چه جواب می دهیم، من این را اصلا گفتم برای اینکه فریبش بدهم!

امام به سه نفر یک سوال را سه جور جواب داده است. اینها یعنی هوشمندی، باید جوری جواب بدهی که او بپذیرد.

نه اینکه ما همین طوری برای خودمان گفتیم و رفتیم!

این هم یک مسئله که: قاطی شو مدیریت کن.

پارادایم بساز. ارزشها را برجسته کن

معالم بساز که آنها آن مسیری را که تو می خواهی بروند.

سید الشهدا می فرماید ما حرکت کردیم برای چند چیز یکی از آنها این بود برای اینکه معالم دین را به پا کنیم، چون اینها پرچم های دین را انداخته اند. هیچکسی نمی فهمد کدام راه به کجا می رود همه گیچ شده اند. من با خون خودم و یارانم و با اسارت بچه هام کاری می کنم این پرچمها بالا برود تا آنها یی که اهل هدایت اند جزو ظالین نشوند، باید راه و بیراه را از هم بفهمند فردا حجت داشته باشند .

نگویند ما آمدیم در فضای مجازی آن قدر حرفها قاطی بود، حرفهای باطل و درست در هم مخلطو بود که ما آخر نفهمیدیم کدام درست است و کدام غلط.

شبهات اشتباهات و تضاد گویی ها را چه کسی باید توضیح دهدو بیان بکند؟

این یک جهاد حقیقی است در عرصه مجازی

.....................................................................................

قسمت اول پیاده شده ی سخنرانی دکتر رحیم پور ازغدی